|
گمنام 
|
قدیما میشد که تو یه روز چند تا امتحان با هم داشتیم خوندش سخت بود بعضی وقتا مردود میشدیم مشروط میشدیم سعی میکردیم وقت امتحان رو یه جوری مشخص کنیم که از پس همه امتحانات بر بیایم فاصله اش زیاد باشه نمیشد چند تا امتحان رو توی یه روز یا پشت سر هم جمع کرد و از پسش بر اومد خدایا خدایا چند تا امتحان پشت سر هم؟؟ از پس یه دونه هاش بر نیومدم مشروط شدم رفوزه شدم خدایا چند تا امتحان؟ خدایا رفوزه میشم خدایا سوال و چرا نیست درد و دل بنده ات هست در این شب خدایا نمیتونم اقرار میکنم کم آوردم چند تا امتحان؟ میدونم خیلی ساده هست اما خدایا نمیتونم خدایا نمیتونم همش رو جمع کنم وقتی یکی بود رفوزه شدم اما حالا که چند تاست چجوری.... از تو دور میشم هی از تو دور میشم خدایا بنده ات ناتوان هست ناتوان و ضعیف و... [ جمعه 91/4/9 ] [ 3:25 صبح ] [ گمنام ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ  گمنامم. بعضی وقتا یه کار بدی میکنم نمیخوام کسی بفهمه... ولی وقتی یه کار خوبی انجام میدم میخوام همه بفهمن... ایشالا تو دنیای مجازی کار بدی انجام ندم تا ... ولی گمنامی عشقه... به قول اون شهید: دوست دارم هیچ کس مرا نشناسد... هیچ کس مرا دوست نداشته باشد... البته فقط حرفش رو تکرار میکنم و مال این حرفا نیستم |
| [ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |
